صحبت زک اسنایدر در مورد فرود نیمه دوم “ماه شورشی” در نتفلیکس (اختصاصی)
به گزارش مجله نجم
در روز جمعه (19 آوریل)، نیمه دوم اپرای فضایی زک اسنایدر Rebel Moon روی نتفلیکس قرار می گیرد و بینندگان ممکن است از اینکه اوج واقعاً از نظر احساسی طنین انداز و بی شرمانه است شگفت زده شوند.
“Rebel Moon – Part Two: The Scargiver” در حال حاضر حماسه را ادامه خواهد داد، اما برنامه های گسترده ای در حال حاضر برای ساختن این دنیای علمی تخیلی با کمیک های پیش درآمد، رمان های کراوات، پروژه های انیمیشن، بازی های ویدئویی و یک نسخه همراه منتشر شده است. موسیقی متن.
اسنایدر که مهارتهای خود را در فیلمهای قبلی مانند «300» و «دیدهبان» و پس از تلاش در ساخت موزیک ویدیوها تقویت کرد، در سال 2013 و پس از فیلم «سهگانه شوالیه تاریکی» به کارگردانی کریستوفر نولان، وارد دنیای توسعه یافته دی سی شد. او بازی خود را در ابرقهرمانانی مانند “Man of Steel”، “Batman v Superman: Dawn of Justice” و “Justice League” ارتقا داد. اسلوموشن و کار استادانه او در پشت دوربین بهعنوان فیلمبردارش به سرعت او را به عنوان یک طراح جسور و حرفهای بینقص تثبیت کرد، و طرفداران را برای تجربههای غوطهورکنندهتر برای فیلم بلند بلند او غوغا کردند.
مربوط: هر آنچه در مورد “ماه شورشی – قسمت 2: زخمی” می دانیم
در فیلم The Scargiver، کورا (سوفیا بوتلا) و گروه مبارزان آزادی باقی مانده اش به ولدت بازمی گردند تا از دنیای شبانی خود در برابر تهاجم بازگشتی دریاسالار نوبل (اد اسکرین) و نیروهای غیرقابل نفوذش برای نبرد رویال که ماندگار باشد، دفاع کنند. برای نبردهای علمی تخیلی شگفت انگیز به علامت جدید آب بالا تبدیل شوید.
Space.com با اسنایدر در مورد نیاز به یک نتیجه به یاد ماندنی در “قسمت 2” صحبت کرد، قطعات عظیم او را با جزئیات بصری خیره کننده مونتاژ کرد، و اینکه چگونه سر آنتونی هاپکینز را برای صداپیشگی یک ربات گریزل به نام جیمی به پروژه جذب کرد.
Space.com: بارگذاری نیمه دوم “ماه شورشی” با یک موج حماسی از قدرت چقدر مهم بود، و چه زمانی فهمیدید که آن را میخکوب کرده اید؟
زک اسنایدر: من فیلم را یک داستان نوشتم. مثل یک فیلمنامه 200 صفحه ای بود که آن را به دو نیم تقسیم کردم. بنابراین میدانستم که فیلم به کجا میرود، و واقعاً این بود که نتفلیکس آن را در دو فیلم پخش کند. همیشه کمی نگران بودم که فیلم اول پایان چندان رضایتبخشی نداشته باشد، اما میدانستم که اگر روی قسمت اول سرمایهگذاری کنم، همه چیز در قسمت دوم محقق میشود. داستان رستگاری برای همه به پایان خواهد رسید. این بزرگترین چالش برای من بود – صبر.
Space.com: پیشنهاد شما به آنتونی هاپکینز، برنده جایزه اسکار، جوکی بریتانیایی واقعی، برای پیوستن به تیم شما چه بود، و واکنش اولیه او چه بود؟
اسنایدر: با تونی تلفنی صحبت کردم و گفتم: “گوش کن، من این شخصیت را در فیلم دارم که به دنبال انسانیتش است و او مانند این شوالیه شکسته است که باید رستگار شود و دلیل وجودش را پیدا کند.” تونی گفت: “به نظر شگفت انگیز است.” در ابتدا او حتی نمی دانست که این یک ربات است. اما فکر میکنم آن بخش به او علاقه داشت. وقتی برای اولین بار برای ضبط رفتیم، او صدای ربات فلزی بسیار بیشتری را پخش می کرد. به او گفتم مرد بودن اشکالی ندارد و یک بار متوجه شد که برایش منطقی است. او این ایده را دوست داشت که جیمی از جهاتی انسانی ترین شخصیت فیلم است که بیشترین مشکلات انسانی را دارد.
او عاشق کنایه آن بود و همیشه می خندید و می گفت: “من رباتی هستم که بزرگترین قلب را دارد.” وقتی کات های کارگردان را می بینید، داستان های زیادی از جیمی وجود دارد، و فکر می کنم واقعاً آن را پر می کند.
Space.com: بهعنوان نه تنها کارگردان، بلکه فیلمبردار فیلم، میتوانید در مورد چگونگی قاببندی ترکیببندیها برای وضوح رنگ و روایت صحبت کنید؟
اسنایدر: بله نارنجی. نارنجی رنگی است که اغلب در فیلم ها استفاده نمی شود. این رنگی است که به سختی می توان سر خود را به عنوان رنگ پالت دور آن پیچید و فشار داد. حتی Veldt اغلب در شب توسط Mara روشن می شود، بنابراین همیشه آن رنگ نارنجی را دارد. این رنگ غروب خورشید است، بنابراین رنگی است که من در نظر دارم، نه برای استفاده از یک کلیشه، بلکه “ساعت جادویی” است. من میخواستم که ولدت ارزش جنگیدن و دفاع کردن را داشته باشد. او احساس می کرد که مکانی که دائماً در گرمای غروب خورشید غوطه ور می شود، «بیشتر یک خانه خواهد بود تا یک خانه». دست زدن به شمایل زندگی در یک غروب همیشگی چیزی بود که فکر میکردم بیننده را به این مکان ایدهآل وصل میکند – این ایده که Veldt خانه اجدادی همه ما است.
من واقعا مراقب رنگ ها بوده ام. وقتی اسلحهها را شلیک میکنید، سربارههای مذاب نارنجی را آزاد میکنند و همیشه به این لکههای رنگ در لبههای قاب ختم میشود. چشم شما به سرعت به سمت آن شلیک می کند و این یک دستگاه ترکیبی شگفت انگیز است زیرا با توسعه فریم ها دائماً چشم شما را از لبه به لبه می کشد. این یک ابزار نادر در ساخت تصویر است که این نوع مکان نما را داشته باشید که با آن می توانید چشم بیننده را به اطراف کادر فشار دهید. معمولاً همه اینها با زاویه، ترکیب و حرکت انجام می شود. من فکر می کنم از بسیاری جهات واقعاً رضایت بخش است.
وب سایت Space.com: موسیقی استثنایی تام هولکنبورگ “ماه شورشی” یکی از بهترین موسیقی های او تا به امروز است. موسیقی او چگونه فیلمسازی شما را تقویت کرده است؟
زک اسنایدر: تام یک همکار فوق العاده بوده است. حتی از ابتدای کار این بال ها را برای من می نوشت و برایم می فرستاد. وقتی داشتیم تیراندازی می کردیم، آنها را داخل ماشین می گذاشتم و به آنها گوش می دادم. من به طرز عجیبی در میان این سکانسها قدم میزدم که موسیقی از قبل در ذهنم بود تا از آن الهام بگیرم، که در فیلمها نادر است، زیرا موسیقی معمولاً دیرتر میآید. من او را از مدتها قبل میشناسم، اگر با او تماس بگیرم و بگویم: “هی تام، من فیلمنامه را خواندهام. ما در حال جنگیدن با Battle of the Veldt هستیم. میتوانی بالهایی به من بدهی تا به من الهام بخشم؟”
زمان می برد تا بخشی از DNA بیننده باشد. برخلاف موسیقی که بر آنچه میبینیم قرار میگیرد، این یک موقعیت نادر است که در آن موسیقی نوعی ویروس است که به فرآیند فیلمسازی وارد میشود، هدیهای کمیاب و شگفتانگیز که سعی میکنم از آن نهایت استفاده را ببرم. او یک دوست عالی و همکار عالی است.